مونس روح و قلب و جان حضرت صاحب الزمان
حاکم روح و هم روان حضرت صاحب الزمان
فروغ حسن روی او شعشعه وجود و جان
آمر امر در جهان،حضرت صاحب الزمان
فیض رسان عالمی بود امام انس و جان
قدرت او بود عیان حضرت صاحب الزمان
مظهر ذات کبریا، رهبر راه اولیا
هم به عیان و هم نهان حضرت صاحب الزمان
متصل ولای او پاک دلست و بی ریا
جلوه نما به هر زمان حضرت صاحب الزمان
فروغ جاودانه اش در آسمان و در زمین
ولای او به از جنان حضرت صاحب الزمان
سربگذار صابرا ز صدق دل بپای او
هست ولی رازدان حضرت صاحب الزمان
برچسبها:
کاروان شعر,
غزل شماره ۶۳۱