|
| ||
|
مست ولایعقل به نزدِ بادهنوشان میروم فارغ از اندوه و غم، شاد و غزلخوان میروم میشنیدم شاهد و دلدار ظاهر میشود من به استقبالِ او با هدیۀ جان میروم میهمانم، میزبانِ من بود سلطان عشق بر سرِ خوانِ عطا و فیض و احسان میروم کامجوئی چیست؟ با دلدارِ زیبا زندگی در بَرِ او با دلی پُر شوق و گریان میروم آفتابِ طالع در بیتالشرف گیرد مکان در قرآنِ زهره و برجیس، شادان میروم سعد و نحسِ اختران بر مردِ حق شد بیاثر ماورای آسمان در عالمِ جان میروم صد هزاران بُت در این عالم همه غافل از آن چون خلیلِ بُت شکن از خود گریزان میروم صابرم در نارِ هجران میگدازم سالها کی رسد صبحِ وصالش رو به جانان میروم [ پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۸/۱۶ ] [ 21:59 ] [ آذر ]
|
||
| [ طراحی : توسط وبلاگ صابر کرمانی ] [ Weblog Themes By : iran skin ] [Google+] | ||