|
| ||
|
پُر شدم از عشق آن نامهربان باور نکرد رحم بر حال من و این قلب غم پرور نکرد محبت تلقینی نیست ساختگی نمی باشد حسی است باید درک شود و آثارش نمودار گردد. خدا کند این احساس در کسی به اندازه من رنج آور و غم فزا نباشد، لحظه ای نتوانسته ام خاطرات گذشته ام را فراموش کنم بارمنت آشنایان،زجرمحبت دوستان، ناروایی بولهوسان، کدورت خاطر نامهربانان، سخنان و نوشته های تلخ و شیرین پیروجوان، همه و همه رنجم می دهند، ازجسمم می کاهند، روحم را در طوفانی از اضطراب و دگرگونی ها فرو میبرند چه می شود کرد؟ این ناله ها و فریادها این شکوه و شکایتها از دل من است کسی را که با تمام وجودم دوست می داشتم باور نکرد نهال دوستی و الفتی را که سالها با خون دل و اشک چشم بارور کرده بودم از بیخ و بن برکند، مرگ با همه تلخی هایش برایم شیرین تر از شهد شده است. خیلی ها به زندگی به ظاهر آرامم به نام بی دوام و پوچم، به طرز اندیشه و افکارم به مهر ورزیدن دیگران نسبت به من غبطه میخورند، و لیکن من میدانم و درون آشفته ام به قول "حسن هنرمندی" شاعر هنرمند: بهار می طلبد شعر تازه ای و هنوز دلم ز حسرت سال گذشته لبریز است می گویند اثر یا آثار هر کسی نشان دهنده روح و روان و فکر و میل و خاطرات اوست هرچه نوشتم هرچه شعر گفتم شراره هایی از دل سوزان و جان فروزان من بود: خنده بر لب شعله در دل سوز در جان داشتم باز دفتری را گشودم و نوای روان و بیان احساسم را بر روی آن پراکنده کردم این خارهای خارستان اندیشه ام را به کسانی نمی سپارم که از نوک خار سخنان نیشدار آشنایان دلهایشان ریش گشته و هیچ مرهمی آن زخم ها را مداوا نکرده است فقط آنها به دلم تقدیم می کنم که زخمهایش عمیق تر گردد شاید زودتر نابود شوم... 25/12/1344 صابر کرمانی
برچسبها: نثر [ دوشنبه ۱۳۹۰/۰۳/۰۲ ] [ 3:26 ] [ من از خیال تو یک دم جدا نخواهم شد ]
|
||
| [ طراحی : توسط وبلاگ صابر کرمانی ] [ Weblog Themes By : iran skin ] [Google+] | ||