|
| ||
|
چکیدۀ رنجها، شعر روان من است گفتم، کای نازنین، مرا فراموش کن سکون و آرامشی بهرِ دلِ زار نیست به نزد پیر و جوان وصفِ تو ای شاهِ جان یادِ تو و نامِ تو، به صبح و شام و سحر شهپرِ عشقِ تو شد بال و پرِ روح و جان بستۀ پیرِ مغان از دل و جان بودهام قبلۀ جان و دلم خاکِ سرِ کوی اوست صابرِ رند و خراب نعرۀ مستانه زد برچسبها: کاروان شعر, غزل شماره ۶۹ [ شنبه ۱۴۰۴/۰۷/۰۵ ] [ 21:0 ] [ آذر ]
|
||
| [ طراحی : توسط وبلاگ صابر کرمانی ] [ Weblog Themes By : iran skin ] [Google+] | ||